ناصرالدین شاه سوگلی ای داشت که می گفت ازین زن خوشگلتر در زمین نیست. بعد از اینکه ناصرالدین شاه راهی مسافرت شد و به فرنگ رفت و با دیدن لباس بالرین های پطرزبوغ (Petersbourg) که شلوارهای بافته بافته چسبان نازکی بپا می کردند و زیر جامه بسیار کوتاهی به اندازه یک وجب روی آن پوشیده و روی انگشت پا با نوای موزیک می رقصیدند، تازه فهمید زن هایی که در حرم سرای خود دارد در مقابل زن های فرنگ هیچی نیستند.
و به این صورت نیازی در ناصرالدین شاه کاشته شد و به همین منظور بعد از برگشت از فرنگ دستور داد تمام زنان حرم سرا از همان جوراب های نازک سفید رنگ بپا کنند تا یک مقدار شبیه به آن زن های رقاص فرنگ شوند.
یکی از ماهیت های فیس بوک هم همین است. 99 درصد دخترانی که در فیس بوک عکس های شخصی خود را به نمایش می گذارند دارای آرایش هستند و چهره واقعی آنها چیزی نیست که به انتشار می گذارند.
ازین رو مردانی که با فیس بوک در ارتباط هستند با دیدن این تصاویر احساس نیازی در اون ها کاشته می شود که در پسران مجرد موجب ازدواج دیر هنگام و در مردان متاهل باعث دل زدگی از همسر خود خواهد شد.
بسماللهالرّحمنالرّحیم
اولا به خانمها خوشامد عرض میکنم، و تبریک
عرض میکنم میلاد مسعود فاطمهى زهرا (سلام الله علیها) را، و هفتهى زن و
روز تکریم مادر را. همانطور که فرمودند،(۱) اقتران این مناسبت اجتماعى و
مهمّ کشور با ولادت فاطمهى زهرا (سلام الله علیها) - بخصوص امسال که دوبار
در اوّل و آخر سال مردم ما به یاد آن بزرگوار مىافتند و مجالسى برپا
میکنند - یک فرصتى است براى فهمیدن و رهنمود گرفتن از زندگى آن بزرگوار.
اولا
مقامات معنوى فاطمهى زهرا (سلام الله علیها) در شمار برترین مقامات معنوى
آحاد معدودى از بشریّت است. ایشان معصومند؛ عصمت، ویژهى معدودى از
برگزیدگان الهى در میان آحاد بشر است؛ و این بزرگوار - فاطمهى زهرا (سلام
الله علیها) - از آن جمله است، با توجّه به این واقعیّت که این زن مسلمان و
مجاهدِ فىسبیلالله تنها حدود بیست سال - حالا با اختلاف روایات از هجده
سال تا بیست و پنج سال - سنّشان بوده؛ زن جوان داراى این مرتبهى عالى از
معنویّت که در ردیف اولیا و پیامبران و مانند اینها قرار میگیرد و از سوى
فرستادگان الهى "سیّدة نساءالعالمین" نام میگیرد. در کنار این مقام معنوى
بُروز خصلتهاى برجسته و کارکردهاى مهم در زندگى شخصى این بانوى بزرگوار
هرکدام یک درس است. تقواى او، عفّت و طهارت او، مجاهدت او، شوهردارى او،
فرزنددارى او، سیاستفهمى او، حضور او در مهمترین عرصههاى حیات یک انسان
در آن دوره - چه در دوران نوجوانى و کودکى، چه در دوران بعد از ازدواج -
هرکدام یک درس است؛ نه فقط درس است براى شما بانوان، [بلکه] براى همهى
بشریّت درس است. بنابراین این اقتران براى ما یک فرصت است؛ در زندگى
فاطمهى زهرا باید دقیق شد، با نگاهى نو آن زندگى را شناخت، فهمید و به
معناى واقعى کلمه آن را الگو قرار داد.
بسماللهالّرحمنالرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة والسّلام
على سیّدنا و نبیّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على اله الأطیبین
الأطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین سیّما بقیّة الله فى
الأرضین.
اگر از عوامل معنوى و آنچه خداى متعال وعدهى آن را به مؤمنان و
مجاهدان راه حق داده است هم صرفِنظر کنیم، بر حسب قوانین عادى زندگى
جوامع بشرى، هر جامعهاى عزّتش، قدرتش، آبرو و حیثیّتش، هویّتش بستگى دارد
به مجاهدت و به تلاش. با تنبلى و تنآسایى، هیچ ملّتى نمیتواند مقام
شایستهاى را در میان ملّتهاى عالم یا در تاریخ پیدا کند. آنچه که ملّتها
را، هم در تاریخ و هم در دوران خودشان، در میان ملّتهاى عالم سربلند میکند،
مجاهدت است، تلاش است. این تلاش، البتّه شکلهاى گوناگونى دارد؛ هم تلاش
علمى، هم تلاش اقتصادى، هم تلاش به معناى تعاون اجتماعى میان افراد، همه
لازم است؛ امّا در رأس همهى این تلاشها، آمادگى براى جانفشانى است که یک
ملّت را در میان ملّتها سرافراز میکند. اگر در میان هر ملّتى کسانى وجود
نداشته باشند که آماده باشند از جان خود، از راحت خود، در راه رسیدن به
آرمانها صرفِنظر کنند، آن ملّت به جایى نخواهد رسید. کارى که انقلاب براى
ما مردم ایران انجام داد، این بود که این راه را در مقابل ما روشن کرد؛
آحاد ملّت ما فهمیدند و احساس کردند که باید در راه آرمانهاى بلند، مجاهدت
کنند و در مقابل دشمنان این آرمانها بایستند؛ و ایستادند.
دفاع مقدّس
ما، دوران جنگ هشتسالهى پر ماجراى این کشور، داستان ایستادگى ملّت ایران و
ایستادگى جوانان ما در مقابل خباثتها و دشمنىهاى کفر و استکبار جهانى
است.
تمام افعال ارادى انسان، تابع حسن و قبحى است که تشخیص مىدهد. «حجاب و بی حجابى» نیز از این چارچوب برون نیست. عدهاى حجاب را نیک مىدانند و بدان پایبندند و در مقابل، بى حجابى را زشت مىشمارند و از آن بیزارى مىجویند؛ چنان که گروهى بى حجابى را پسندیده، به آن اهتمام مىورزند و حجاب را عملى مرتجعانه و زشت دانسته و به آن علاقمند نیستند.
بی حجابی که بی دینی نیست. دلت پاک باشد: دختر جوان که حسابی به مد روز راه می رود و به تعبیر امروزی ها شیک پوش و آرایش کرده در خیابان ها قدم می گذارد در طول مسیر که می آید بارها و بارها با افراد مختلفی مواجه می شود که برای او مزاحمت ایجاد می کنند:
هرچند بیچــاره اصـلاً اهل این حرفها نبود و این اتفاق به شدت آزارش می داد ولی حاضر به تغییر در ظاهر خود نیست. چون به شدت دوست دارد در جامعه آزادانه لباس بپوشد و حجاب داشته باشد و به این امر اعتقاد فراوانی دارد.
حال وقتی از این دخترجوان می پرسند چرا موهایت بیرون است؟ جواب می دهد به خودم مربوط است تو چه کار داری؟
برایش توضیح بیشتری که می دهند می گوید: حجاب که مهم نیست. خدا کند آدم دلش پاک باشد!
روزی روزگاری پادشاه معلوم الحالی بود که به دوختن و پوشیدن لباس های تازه خیلی علاقه داشت. برای همین دستور داد هرکس بهترین لباس رو براش بدوزه پاداش خوبی به اون خیاط بده.
خیاطی که از ظلم های پادشاه خسته شده بود و میخواست درس خوبی به پادشاه بده به قصر رفت و گفت من میتونم لباسی بدوزم که فقط آدم های باهوش بتونن ببینن و آدم های احمق نمیتونن اون لباس رو ببینند.
پادشاه وقتی دید ازین طریق میتونه آدم هارو تشخیص بده دستور دوخت این لباس رو به خیاط داد. خیاط هم شروع به دوختن لباس کرد اما هیچکس نمیتونست این لباس رو ببینه.
وقتی کار دوخت لباس تموم شد خیاط لباس خیالی خودش رو برد و تن پادشاه کرد. اما چون هیچکس دوست نداشت بهش بگن احمق شروع به تعریف و تمجید کردند اما در حقیقت لباسی به تن پادشاه نبود و اون لخت لخت بود.
حالا از اون ماجرا چندین سال می گذره و خیاط هایی برای بلهوسی و لذت بردن از ناموس یک ملت لباس هایی دوختن بسیار تنگ و زننده و به بهانه مد و باکلاس بودن جوری وانمود کردن که هرکس ازین لباس ها رو بپوشه خیلی فهمیده و عاقل و با کلاسه و هرکسی که نپوشه احمق و امل هست.
دوستم تازه ماهواره خریده بود. بهش گفتم برا چی رفتی ماهواره خریدی؟ مگه نمیدونی چقدر بدآموزی داره؟ جواب داد : ما فقط شبکه های خوب ماهواره رو نگاه می کنیم و شبکه های بدش رو قفل گذاشتیم.
گفتم چرا داری خودت رو گول میزنی؟ یعنی وقتی شیطان اومد تو جلدت شبکه های بدش رو باز نمیکنی؟ اصلاً مگه شبکه خوبی هم داره که شبکه های بدش رو قفل کردی؟
جواب داد : بله شبکه های مستندش خیلی خوبن. گفتم خب ماهم شبکه مستند داریم. جواب داد : شبکه های ورزشی خوب داره. گفتم خب ماهم شبکه ورزشی داریم. گفت : فیلم های خوبی پخش میکنن. گفتم ماهم شبکه پخش فیلم داریم.
هر شبکه ای که گفت ما تو ایران خودمون هم داشتیم. دیگه نتونست حرفی بزنه بهش گفتم : دیدی تو دنبال کانال خوب نیستی.
دوسه هفته بعد متوجه شدم حجاب خانم دوستم خیلی عوض شده و دیگه چادر به سر نمیکنه که هیچ حتی لباس های زننده هم می پوشه. دوستمم دیگه دور و ور مراسم های مذهبی رو خط کشیده بود و دیگه خبری ازش نبود. پیش خودم گفتم تازه اولشه.
به یکسال نکشید که دوستم از خانمش جدا شد. گویا قضیه اینجوری بوده که دوستم و خانمش هروقت باهم میرفتن بیرون خانمش گلایه می کرده که چرا دوستم همش به دخترای مردم بد نگاه می کرده و یا دوستم همش به خانمش گیر میداده که چرا اینقدر موبایل تو دستش هست و مشخص نیست باکی داره صحبت می کنه و به کی داره پیامک میزنه.
نمی دونم خبر دارید یا نه! روند استفاده از لوازم آرایش به صورت افراطی و نمایشگری زنان از چند دهه قبل شروع شده است. حالا دیگه اکثر دختران و زنان ایرانی استفاده از لوازم آرایشی را جزء جدانشدنی زندگی خود میدانند.
اختلال روانی نیاز به خودنمایی مثل خوره افتاده در جان عده ای از این دخترهایی که به واسطه اختلال روانی و نداشتن اعتماد به نفس به این اسباب گرایش پیدا کرده اند.
سن مصرف لوازم آرایش را بگم که در کشور در پنج سال اخیر از 19 سال به 13 سال رسیده و این در حالیه که در کشورهای پیشرفته تمایل به آرایش بیشتر در بین زنان سالمند دیده میشود که شادابی پوست خود را از دست دادهاند.
زمانه با خود تغییر در پی دارد سبک زندگی ها، باورها و رفتارها در طول سالیان عوض می شود، تغییراتی که گاهی مثبتند و گاهی هم منفی.
یکی از این تغییرات در نوع پوشش و ظاهر است شاید این موضوع را به طور خاص وقتی نگاهی به آلبوم عکس هایتان یا یک فیلم قدیمی مثلا برای دهه 60 می کنید به خوبی درک کنید.
تغییرات در نوع پوشش و ظاهر همیشه مثبت نبوده و تحت عوامل بسیاری فراز و نشیب های عجیب و غریبی به خود دیده است. پوشش و مدهایی که بر خلاف فلسفه خود نماد عریان گرایی و برهنگی و مروح آن در جامعه شده اند تیپ شلخته یا کثیف، شلوارهای فاق کوتاه و پاره، تی شرت های یقه باز، مانتوهای کوتاه و بدون دکمه و تنگ، ساپورت و.......
فرهنگ پوشش تحت تاثیر عوامل زیادی چون ماهواره و سایر رسانه ها، مانکن های خیابانی، شوهای زیرزمینی مطابق اهداف فرهنگی و اقتصادی وارد پازل تهاچم فرهنگی شده و یکی از ابزارها برای نیل جوامع به سمت عضوی از فرهنگ دهکده جهانی و غربی شدن قرار دارد.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام
علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین
المنتجبین الهداة المهدّیین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الأرضین.
اللّهم صلّ علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها، اللّهم صلّ علی ولیّک علیّ
ابن موسی عدد ما احاط به علمک، صلاةً دائمة بدوام عظمتک و کبریائک، اللّهم
سلّم علی ولیّک علیّ ابن موسی الرّضا عدد ما فی علمک، سلاماً دائماً بدوام
مجدک و عظمتک و کبریائک.
خداوند متعال را شاکر و سپاسگزارم که تفضّل
فرمود و عمر داد تا بتوانیم یک بار دیگر و یک سال دیگر، در جوار این مرقد
منوّر و آسمانی، در این جمع پر شور و صمیمی، با شما برادران و خواهران عزیز
گفتوگو کنیم. لازم است اوّلاً نوروز و حلول سال نو را بار دیگر، به همهی
برادران و خواهرانی که سخنان ما را میشنوند و به همهی ملّت ایران تبریک
عرض کنیم و از خداوند متعال برای ملّت ایران و همهی مسلمانان جهان، سال پر
برکت و زندگی همراه با سعادت را مسئلت نماییم؛ و امیدواریم خداوند متعال
تفضّل بفرماید و سالی که امروز آغاز شد، سالی باشد در شأن ملّت بزرگ ایران،
سالی پر خیر و برکت و برخوردار از تفضّلات الهی و توجّهات پروردگار.
این
مصاحبه را حدود 10 سال پیش گرفتم، در سفری که در مشهد اقبال همصحبتی با
شیخ را پیدا کردم. او در آستانه 100سالگی همچنان پرنشاط و بذلهگو و زبان
روایت خویش را نگه داشته بود. به باور او هر انسانی دنیایی بود که میشد با
گفتنهای مکرر و یکسان با او، نتیجههای متفاوت گرفت. او این نتیجه را در
پی سیر آفاق و انفس و دیدن و فهمیدن آدمهای گوناگون دریافته بود، از این
رو از مصاحبههای مختلف و روایتهای شبیه به هم ملول نمیگشت و حتی آن را
لازم میشمرد. این گفتوشنود نشر نایافته را در سالروز رحلت فقید سعید و
عالم مجاهد، مرحوم علامه شیخمحمدتقی بهلولگنابادی به خوانندگان ارجمند
«جوان» تقدیم میدارم و برای روحش علو مقام و مرتبت میخواهم.
ای کودکان مجروح غزه!
از غرش انفجار ها نهراسید،
از سوزش زخمها ننالید،
از داغ پدران و مادران و خواهران و برادران خود نگریید،
تا عیش مدعیان حقوق بشر پریشان نشود!
ای کودکان مظلوم غزه!
خداوند می بینید جنایت گرگ صفتان و سکوت بی صفتان
را و به زودی انتقام دلهره ها، اشک ها و خون های شما را خواهد گرفت و چه
سخت است انتقام خدا.
و ببخشید ما را اگر همیشه دیر رنج هایتان را باور و زود آن را فراموش می کنیم.